سقوط چرخ و فلک در تربت حیدریه | ۷ نفر مصدوم شدند (۵ مرداد ۱۴۰۳) آغاز پیش‌فروش بلیت اتوبوس اربعین از فردا شنبه (۶ مرداد ۱۴۰۳) | میزان افزایش قیمت‌ها مشخص نیست زلزله نسبتا شدید گهواره کرمانشاه را لرزاند + جزئیات(۵ مرداد ۱۴۰۳) اعترافات تکان دهنده عاملان قتل پسر جوان در جنوب تهران| مشروبات الکلی مصرف کرده بودیم قتل پیرمرد تهرانی توسط همسایه| نزاع بر سر زباله خون به پا کرد آلودگی صوتی بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد تبلیغات کلاهبرداری در فضای مجازی را بشناسید «اضطراب دیابت» با افزایش خطر مشکلات سلامت روان همراه است واژگونی سمند در جاده نیشابور به مشهد با پنج مجروح حریق کابین آسانسور در مجیدیه مشهد (۴ مرداد ۱۴۰۳) هشدار اورژانس مشهد: گرمازدگی شدید می‌تواند منجر به فوت شود نجات چهار شهروند از حادثه حریق منزل مسکونی در مشهد (۴ مرداد ۱۴۰۳) مرگ پیرمرد ۷۰ ساله بر اثر کتک خوردن از پسر همسایه! قتل جوان ۳۰ ساله بر سر ارث پدر رفیقش| قاتل اعدام شد زلزله ۴.۶ ریشتری قلعه قاضی را در نزدیکی بندرعباس لرزاند باز هم رکورد گرم‌ترین روز ثبت‌شده در تاریخ شکسته شد افزایش ۲۳ درصدی مصرف آب در پی گرمای کم‌سابقه مشهد (۴ مرداد ۱۴۰۳) غلظت خون را جدی بگیرید پلیس مبارزه با مواد مخدر ۳۳ کیلوگرم موادمخدر و روانگردان را در پایتخت کشف کرد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (پنجشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۳) | دمای مناطق گرمسیری استان به ۴۵ درجه می‌رسد با روش‌های مختلف فریز کردن رب گوجه‌فرنگی خانگی آشنا شوید جزایر گرمایی چیست؟
سرخط خبرها

مسافر سنت در هزاره سوم | روزنوشت‌های شهری (٧٧)

  • کد خبر: ۶۱۷۸۵
  • ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۷
مسافر سنت در هزاره سوم | روزنوشت‌های شهری (٧٧)
حجت الاسلام محمدرضا زائری - پژوهشگر دینی
شنبه- رخت آویز تاشو را در گوشه هال باز کرده ام و دارم رخت‌ها را از ماشین لباس شویی درمی آورم که ببرم پهن کنم. صدای دختر کوچکم که از کنجکاوی به سراغ رخت آویز رفته است، بلند می‌شود که «آی دون نو». بدون آنکه نگاه کنم سری تکان می‌دهم و می‌گویم آفرین، آفرین. دوباره می‌گوید «آی دون نو». همان طور که دارم لباس‌ها را درمی آورم، می‌گویم خانم بیا ببین دخترم چقدر خوب انگلیسی حرف می‌زند و بعد جوابش را می‌دهم که می‌تو، آی دونت ناو تو! دفعه سوم دخترک با صدای بلندتر و لحنی که شبیه ناله است می‌گوید آی دون نو! وقتی با سبد رخت‌ها بالای سرش می‌رسم، می‌بینم انگشتش لای میله رخت آویز گیر کرده و داشته می‌گفته است «انگشتم»، نه آی دونت ناو!

یکشنبه- برای سفری یک روزه سوار هواپیما شده ام؛ صندلی‌ها کیپ درکیپ، اشغال است. مسافران با صدای بلند حرف می‌زنند و بی محابا سرفه می‌کنند. هیچ خبری از مراقبت‌های کرونا نیست جز اینکه وقت ورود ماسک می‌دهند و پذیرایی را حذف کرده اند!

دوشنبه- با مادرم تلفنی صحبت می‌کنم، بابت یکی از نوشته‌های اینستاگرام تذکر می‌دهد. خیلی ناراحت است از چیز‌هایی که می‌نویسم. نمی‌دانم چه باید کرد. بی گمان، در این دوراهی جلب رضایت مادر و همسر و ایجاد امنیت روانی خانواده ترجیح دارد!

سه شنبه- همان موقع که همسرم دخترک را به من سپرده است گوشی تلفن همراهم زنگ می‌خورد. شماره دوستی ارجمند را می‌بینم و ناچار جواب می‌دهم. با اینکه می‌داند این ساعت شب وقت خانواده و استراحت است، اصرار دارد درباره موضوعی کاری حرف بزند. هنوز ابتدای صحبت است که دخترم با شدت می‌خورد به دیوار و از گریه غش می‌کند. نمی‌فهمم گوشی تلفن را چگونه رها می‌کنم و به سوی دخترک خیز برمی دارم. چند دقیقه بعد که دخترک قدری آرام شده است، پیامک عذرخواهی آن دوست را می‌بینم.

چهارشنبه- یک تاکسی اینترنتی را به مقصدی دور سوار شده ام و راننده با دیدن عبا و عمامه من سر حرف هایش باز می‌شود و درددل می‌کند. به صراحت می‌گوید که نماز نمی‌خواند و به هیچ چیز اعتقاد ندارد. به زمین و زمان فحش می‌دهد و بعد از کلی شکایت و ایراد و انتقاد، وقتی به مقصد نزدیک می‌شویم، می‌گوید، ولی این وسط فقط از رهبر خوشم می‌آید و گاهی در تلویزیون صحبت هایش را گوش می‌کنم.‌
نمی‌دانم چرا دوستش دارم!

پنجشنبه- در میوه فروشی خانمی که پشت سرم ایستاده و منتظر نوبت پرداخت است، می‌گوید ببخشید فضولی نباشه، کاهویی که برداشته اید لکه دار و تلخ است!
از اینکه باعث نجاتم از سرزنش اهل خانه شده است، تشکر می‌کنم و می‌گویم خانم! من اگر کاهوی سالم و گندیده را تشخیص می‌دادم که حال وروزم این نبود!
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->